به گزارش مشرق، کتاب «انسان 250 ساله» سلسله مباحثی از مقام معظم رهبری که در زمینه تاریخ اهلبیت(ع) صورت گرفته است. رهبر معظم انقلاب، زندگی سیاسی ائمه اطهار(ع) را خط ممتدی میدانند که در طول 250 سال (از زمان رحلت پیامبر اسلام تا آغاز غیبت صغری) ادامه داشته است. ایشان میفرماید «زندگى ائمه(ع) را که 250 سال طول کشیده، زندگى یک انسان به حساب بیاوریم، یک انسان 250 ساله؛ از هم جدا نیستند «کلّهم نورٌ واحد» هر کدام از اینها که یک حرفى زدند این حرف در حقیقت از زبان آن دیگران هم هست. هر کدام از اینها که یک کارى انجام دادهاند، این در حقیقت کار آن دیگران هم هست. یک انسانى که 250 سال گویى عمر کرده است. تمام کارهاى ائمه در طول این 250 سال، کار یک انسان با یک هدف، با یک نیت، و با تاکتیکهاى مختلف است (64/3/21)
به مناسبت ایام شهادت امام رضا(ع) بخشهایی از سخنان مقام معظم رهبری از کتاب «انسان 250 ساله» درباره زندگی حضرت به صورت صوت و متن منتشر میشود.
عمر مبارک امام رضا (سلاماللهعلیه) تقریباً پنجاه و پنج سال بوده است؛ - یعنی از سال 148 که سال شهادت امام صادق (علیهالسّلام) است تا سال 203 - از این مدت پنجاه و پنج سال، نزدیک به بیست سال - تقریباً نوزده سال - مدّت امامت این بزرگوار است؛ اما همین مدت کوتاه را که ملاحظه میکنید، تأثیری که در واقعیت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی که به معنای حقیقیِ اسلام و پیوستن به اهلبیت (علیهمالسّلام) و آشنا شدن با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیب و یک دریای عمیقی است.
آن وقتی که حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیکان و علاقهمندان حضرت میگفتند که علی بن موسی در این فضا چه کار میتواند انجام بدهد - این فضای شدّت اختناقِ هارونی که در روایت دارد که میگفتند: وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَماً؛ خون میچکد از شمشیر هارون - این جوان در این شرایط، در ادامه جهاد امامان شیعه و در مسئولیت عظیمی که برعهدهاش است، میخواهد چه بکند؟ این اولِ امامت علیّبنموسیالرضا علیهالسلام است. بعد از این نوزده سال یا بیست سال که پایان دوران امامت و شهادت علیّبنموسیالرّضا است، وقتی شما نگاه میکنید، میبینید که همان تفکر ولایت اهلبیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آنچنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و دیکتاتور بنیعبّاس از مواجهه با آن عاجز است؛ این را علیّبنموسیالرّضا انجام داده است.
این حرکت امام رضا (علیهالسّلام) است؛ تا بالاخره مأمون طیّ همان قضایایی که شنیدهاید و تکرار شده است و میدانید، احساس میکند که ناچار است علیّبنموسیالرّضا (علیهالسّلام) را - که با نیّتهای خاصّ خودش، آن بزرگوار را از مدینه کشانده بود، آورده بود، به خود نزدیک کرده بود و قصد کشتن آن بزرگوار را هم نداشت - برخلاف آنچه تدبیر کرده بود، به شهادت برساند؛ کار قضای الهی و اراده الهی و تدبیر الهی - که پاره تن پیغمبر در این نقطه دوردست از مدینه مدفون بشود که خود این یک تدبیر الهی است، یک مهندسی الهی است - به وسیله دشمنان اهلبیت انجام بگیرد.
کار برای اهداف بلند را اینجوری باید انجام داد؛ نگاه به بلند مدّت را با این انگیزهها، با این نیّتها، با این امیدها باید انجام داد.
به مناسبت ایام شهادت امام رضا(ع) بخشهایی از سخنان مقام معظم رهبری از کتاب «انسان 250 ساله» درباره زندگی حضرت به صورت صوت و متن منتشر میشود.
عمر مبارک امام رضا (سلاماللهعلیه) تقریباً پنجاه و پنج سال بوده است؛ - یعنی از سال 148 که سال شهادت امام صادق (علیهالسّلام) است تا سال 203 - از این مدت پنجاه و پنج سال، نزدیک به بیست سال - تقریباً نوزده سال - مدّت امامت این بزرگوار است؛ اما همین مدت کوتاه را که ملاحظه میکنید، تأثیری که در واقعیت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی که به معنای حقیقیِ اسلام و پیوستن به اهلبیت (علیهمالسّلام) و آشنا شدن با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیب و یک دریای عمیقی است.
آن وقتی که حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیکان و علاقهمندان حضرت میگفتند که علی بن موسی در این فضا چه کار میتواند انجام بدهد - این فضای شدّت اختناقِ هارونی که در روایت دارد که میگفتند: وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَماً؛ خون میچکد از شمشیر هارون - این جوان در این شرایط، در ادامه جهاد امامان شیعه و در مسئولیت عظیمی که برعهدهاش است، میخواهد چه بکند؟ این اولِ امامت علیّبنموسیالرضا علیهالسلام است. بعد از این نوزده سال یا بیست سال که پایان دوران امامت و شهادت علیّبنموسیالرّضا است، وقتی شما نگاه میکنید، میبینید که همان تفکر ولایت اهلبیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آنچنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و دیکتاتور بنیعبّاس از مواجهه با آن عاجز است؛ این را علیّبنموسیالرّضا انجام داده است.
این حرکت امام رضا (علیهالسّلام) است؛ تا بالاخره مأمون طیّ همان قضایایی که شنیدهاید و تکرار شده است و میدانید، احساس میکند که ناچار است علیّبنموسیالرّضا (علیهالسّلام) را - که با نیّتهای خاصّ خودش، آن بزرگوار را از مدینه کشانده بود، آورده بود، به خود نزدیک کرده بود و قصد کشتن آن بزرگوار را هم نداشت - برخلاف آنچه تدبیر کرده بود، به شهادت برساند؛ کار قضای الهی و اراده الهی و تدبیر الهی - که پاره تن پیغمبر در این نقطه دوردست از مدینه مدفون بشود که خود این یک تدبیر الهی است، یک مهندسی الهی است - به وسیله دشمنان اهلبیت انجام بگیرد.
کار برای اهداف بلند را اینجوری باید انجام داد؛ نگاه به بلند مدّت را با این انگیزهها، با این نیّتها، با این امیدها باید انجام داد.